سلام پسر گلم بعد مدتها تونسم بیام نت و برات مطلب بذارم الان که ماه خردادنودودو هست تو توی ماه نوزدهم هستی و کم کم به 2 سالگی نزدیک میشی و من و خونواده شاهد بزرگ شدنت هستیم و لحظات شیرینی را باهت به ثبت میرسونیم همه حرفایی که من بهت میگمو تکرار میکنی اونم با تلفظ صحیحش قربونش برم که اینقد شیرین شدی عزیز دل مامان وااااااااااای اینقد حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم یا کدومشو بگم بذا از واکسن 18 ماهگیت بگم که خیلی آقا بودی و اصلن گریه نکردی خیلی تعجب کردیم خودمو آماده کرده بودم برا گریه کردنت و من خودم بیشتر از تو میترسیدم مثل مردا اصلن گریه نکردی بغل بابایی بودی که خانوم پرستار اول به بازوت واکسن زد اصن متوجه نبودی...